ترجمه مقاله

پراذران

لغت‌نامه دهخدا

پراذران . [ پ َ ذَ ] (اِ) زَمَّج . پرنده ای است شکاری از جنس سیاه چشم مانند چرغ و بحری لیکن بغایت پاکیزه منظر و نیک اعضا باشد و آنچه از آن سرخ رنگ باشد بهتر است و آنرا پسندیده اند و آنچه در کوه تولَک کند یعنی پر بریزد بکاری نیاید و آنچه در خانه تولَک کند بسیار خوب میشود و آنرا بعربی زُمَّج خوانند. (برهان ). و صاحب فرهنگ جهانگیری گوید: «... در او نفعی زیادت نیست شاید که شکار بط و کلنگ و آنچه از این شیوه باشد کند». و صحیح دوبرادران است . و در المعرب جوالیقی آمده است . الزّمَّج ، جنس ُ من الطیرُ یصادُ به . قال ابوحاتم و هو ذَکَر العقبان و اَحسبُه ُ معرّباً والجمع زَمامج و قال اللیث : الزّمَّج طائرُ دون َالعقاب َ، فی قُتمتَه حمرةُ غالبة تُسَمّیه العجم (دُبراذ) و ترجمته اِنه اذا عجز عن صیده اَعانه اَخوه علی اخذه و در صحاح جوهری آمده است فارسیته ده برادران و ازهری در ترجمه ٔ زُمَّج دوبرادران آورده است و صاحب قاموس و همچنین زبیدی در تاج العروس گفته اند معنی آن دو برادرانست . رجوع به دوبرادران شود .
ترجمه مقاله