ترجمه مقاله

پروردنی

لغت‌نامه دهخدا

پروردنی . [ پ َرْ وَ دَ ] (ص لیاقت ) تربیت کردنی . قابل تربیت . پرورش دادنی . قابل پرورش . نشو و نموّ یافتنی :
به رستم همی داد ده دایه شیر
که نیروی مردست و سرمایه شیر
چو ازشیر آمد سوی خوردنی
شد از نان و از گوشت پروردنی
بدی پنج مرده مر او را خورش
بماندند مردم از آن پرورش .

فردوسی .


ترجمه مقاله