ترجمه مقاله

پرونده

لغت‌نامه دهخدا

پرونده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب . پشتواره ٔ جامه . || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شله ٔ قماش :
خواجه به پرونده اندر آمد ایدر
اکنون معجب شده است از بر رهوار.

آغاجی (از فرهنگ اسدی ).


|| جوال مانندی که دهن آن از پهلوی آن باشد و استادان بزاز اسباب دکان خودرا در آن نهند و با ریسمانها بندند و به ضم ثانی و سکون ثالث و رابع هم آمده است . (برهان قاطع). و نیز رجوع به پلونده شود. || سندها و نوشته های راجع به یک موضوع یا یک کار و یک نفر را که یکجا جمعآوری شده و خلاصه مطالب آن نوشته ها را برای آسانی در پشت پوشه های آن می نویسند و به فرانسه دوسیه میگویند. (مجموعه لغات فرهنگستان ).
- پرونده کردن جامه ها ؛ پشتواره ٔ جامه ها بستن . ترزیم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تعکیم . (زوزنی ).
ترجمه مقاله