ترجمه مقاله

پرویش

لغت‌نامه دهخدا

پرویش . [ پ َرْ ] (اِ) فرویش . کاهلی . سستی درکار. عطلت . تقصیر در کار. کوتاهی . تنبلی به کار. اهمال :
اژدها پیش است و تیغ اندر عقب ایام شد
ره مده ای دوست سوی خویشتن پرویش را.

امیرخسرو.


و این کلمه در غیر این شعر یافته نشد.
ترجمه مقاله