ترجمه مقاله

پر زدن

لغت‌نامه دهخدا

پر زدن . [ پ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) پریدن ، چنانکه مرغی .
- دل برای چیزی یا کسی پرزدن ؛ سخت عظیم آرزومند او بودن .
ترجمه مقاله