پزیدنلغتنامه دهخداپزیدن . [ پ َ دَ ] (مص ) پختن . پخته شدن :هر میوه که در باغ جهان بد همه پخته ست ای غوره ٔ چون سنگ نخواهی تو پزیدن .مولوی .