پس فتادن
لغتنامه دهخدا
پس فتادن . [ پ َ ف ُ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) مخفف پس افتادن . عقب ماندن . بدنبال افتادن :
چونکه گله بازگردد از ورود
پس فتدآن بز که پیش آهنگ بود.
|| بازگشتن مریض به مرض پس از آنکه رو به بهبود نهاده بود. رجوع به پس افتادن شود.
چونکه گله بازگردد از ورود
پس فتدآن بز که پیش آهنگ بود.
مولوی .
|| بازگشتن مریض به مرض پس از آنکه رو به بهبود نهاده بود. رجوع به پس افتادن شود.