ترجمه مقاله

پس زدن

لغت‌نامه دهخدا

پس زدن . [ پ َ زَ دَ ](مص مرکب ) دور کردن چنانکه خاشاک را از روی آب و امثال آن عقب زدن . || بدنبال گذاردن . پیش افتادن از همکاران : همه ٔ هم درسان خود را پس زده است .
- امثال :
از پا پس میزند با دست پیش میکشد ؛ چیزی را که بزبان از قبول آن سر میزند در معنی طالب آن است و با کنایات و دیگر کارهاخواستاری خود را می نماید. و نیز رجوع به پس ... شود.
ترجمه مقاله