ترجمه مقاله

پشت شکستن

لغت‌نامه دهخدا

پشت شکستن . [ پ ُ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) نهایت درجه متأثر شدن (در غمی یا در پیش آمد بدی ).ضعیف و ناتوان ساختن . ناامید و دل شکسته کردن : «اوکار چون بیفتاد خروش بزرگ از لشکر مخالفان برآمد که مردی سخت بزرگ بود وی را قومش بربودند و ببردند و پشت علی تکینیان بشکستند. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 466).
ترجمه مقاله