پشت کوژ
لغتنامه دهخدا
پشت کوژ. [ پ ُ ] (ص مرکب ) پشت کوز. خمیده . خم گشته . پشت دوتا. خمیده قامت . پشت خم :
وگر بیاید زانگونه باز بایدگشت
که خان ز دشت کتر پشت کوژ و روی آژنگ .
|| کنایه از فلک باشد.
وگر بیاید زانگونه باز بایدگشت
که خان ز دشت کتر پشت کوژ و روی آژنگ .
فرخی .
|| کنایه از فلک باشد.