ترجمه مقاله

پشولیده

لغت‌نامه دهخدا

پشولیده . [ پ ِ دَ / دِ ] (ن مف ) بشولیده . پریشان .ژولیده . پراکنده . (برهان قاطع). متفرق :
دل درویش سراسیمه به است
طره ٔ دوست پشولیده خوش است .

شرف شفروه (از فرهنگ جهانگیری ).


و نیز رجوع به بشولیده شود.
ترجمه مقاله