ترجمه مقاله

پلاژ

لغت‌نامه دهخدا

پلاژ. [ پ ِ ] (اِخ ) قومی باستانی که در ازمنه ٔ ماقبل تاریخ میزیستند یونان و گنک باراژه و سواحل آسیای صغیر و ایطالیا را اشغال کرده بودند. این قوم بدوی هیچگاه ملتی تشکیل نداده است و یونانیان قدیم آنان را از اراضی متصرفی خویش بیرون کرده و یا به بندگی و اسارت گرفتند. پلاژها پیش از آنکه یونانیان آنان را از اراضی متصرفه اخراج کنند مردمی آرام و زراعت پیشه بودند و به گرد شهرهای خویش حصارهای جسیم از تخته سنگ های عظیم برآورده داشتند که با اینکه ملاط نداشت ویران کردن آن آسان و میسر نبود و امروز علمای فن اتفاق دارند که مردم قدیم تراکیه و افروغیاو لیدیه و کاریه و اتروسکها و اپیردها و ایلیریان وایطالت ها (یعنی سامنیت ها و اسک ها و غیره ) و مردم آلبانی فعلی تقریباً شعبی مختلط با این قوم است . نام این قوم در تاریخ ایران باستان مرحوم پیرنیا پلاسک آمده است . (ج 1 ص 626 و 723 و 741 و ج 3 ص 1969). در قاموس الاعلام ترکی آمده است : پلاژ نام یکی از قدیمترین اقوام آریائی است . در ازمنه ٔ مجهول و بسیار قدیم این قوم از آسیای وسطی به اروپا مهاجرت کردند و هنگام وصول به وادی نهرطونه (دانوب ) گروهی به شبه جزیره ٔ بالکان درآمده و از اینجا به تراکیه و مقدونیه و ایلیریه و یونانستان وارد شدند و از راه بوغاز (باب ) هلس پونت در میسیه و فریجیه و لیدیه و دیگر جهات آسیای صغیر پراکنده شدند و دسته ٔ دیگری هم در طول مجرای نهرطونه رو به بالا روان و در ایتالیا مسکن گزیدند این مردم و دسته های مهاجران باستانی از سرزمین بلخ و هرات در این نقاط رحل اقامت انداختند و مدت های مدید بزیستند سپس هلن ها یعنی یونانیان آریائی نژاد به این نواحی رحلت کردند و سواحل یونانستان را به ضبط آوردند و پلاژها رااز این قطعه بکوههای آرکادیای یونانستان راندند خطه ٔ پلاسجیوتبده ، تسالیه هم از قوم مذکور مسکون بود و علاوه بر این در اطراف و جوانب شبه جزیره ٔ بالکان و قسمت شمال غربی آسیای صغیر پلاژها مسکن و مأوا داشتند بعدها پاره ای از اقوام آریائی نیز به ایتالیا مهاجرت کردند ولی به امحاء این قوم نایل نشدند زیرا فرقه ای با مردم تازه وارد اختلاط پیدا کرده و دسته ٔ دیگر هم به جبال و جزایر پناه بردند. پلاژها مدنیت عالی نداشتند ولی در زراعت و استخراج معادن و فن معماری مهارت پیدا کرده بودند و ساختمانهای خود را با سنگ های نتراشیده بنا میکردند. پاره ای از آثار باقیه ٔ این نوع ابنیه هنوز هم از بین نرفته است . پلاژها اجرام فلکی و جن ّ و پری و بتان و نظائر اینان را پرستش می کردند. اساطیر یونان و رومیهای باستانی از اعتقادات اینان مأخوذ است . مورّخین باستانی یونانستان مانند هرودوت و غیره گویند که اکثر اسامی ارباب انواع یونانی از پلاژها به میراث مانده است و معبد مشهور دودون نیز در یونان مخصوص این قوم بوده است . این پرستشگاه در دوره های تمدن درخشان یونان زیارتگاه اهالی آن کشور شمرده میشد و در اپیر واقع بود. خدام این معبد به زبان پلاژ تکلم میکردند و زوّار بوسیله ٔ ترجمانان حوائج خود را بر می آوردند. از اقوام منسوب به پلاژ قوم آرناؤد است که در حالی نسبةً خالص باقی مانده اند. این طایفه ازاحفاد ایلیریان باستانی میباشند و اکثر اصطلاحات اساطیر یونانی که از زبان پلاژ گرفته شده امروز با اندک مایه تغییری در زبان آرناؤد موجود و مستعمل است . به عقیده ٔ پاره ای از متأخرین کلمه ٔ پلاژ اسم علم نیست ،این کلمه در زبان اقوام باستانی بمعنی پیر و کهن سال بوده چنانکه مورخین قدیم یونان این کلمه را بمعنی مذکور به اقوامی اطلاق میکردند که قبل از یونانیان در یونان زمین میزیسته اند. استعمال امروزی کلمه ٔ پلاگ درزبان آرناؤد هم مؤید ادعای فوق تواند بود چونکه پیر را پلاک گویند و ممکن است این لفظ از تحریف پلاژ بوجود آمده باشد. (قاموس الاعلام ترکی تحت عنوان پلاسج ).
ترجمه مقاله