ترجمه مقاله

پلخم

لغت‌نامه دهخدا

پلخم . [ پ َ ل َ / پ َ خ ِ ] (اِ) فلاخن را گویند و آن کفه ای است که از پشم یا از ابریشم بافند و بر دو طرف آن دو ریسمان بندند و شبانان و شاطران بدان سنگ اندازند. (برهان قاطع). قلاب سنگ . و بعضی به بای تازی گفته اند. (فرهنگ رشیدی ). قلماسنگ :
گله بانان او نهند از قدر
مهر و مه را چو سنگ در پلخم .

مؤیدالدین (از فرهنگ رشیدی ).


قلخم معرب آن است .
ترجمه مقاله