ترجمه مقاله

پلکیدن

لغت‌نامه دهخدا

پلکیدن . [ پ َ / پ ِ ل َ / ل ِ دَ ] (مص ) افتان و خیزان یا با ضعف و سستی رفتن . چنانکه بیمار یا کودکی . آهسته و آرام رفتن (در تداول عوام )، چون بچه ٔ نوراه که رفتن نداند حرکت کردن : میان خاک و خلها پلکیدن . || زندگی کردن نه بدانسان که باید و نه چنانکه مطلوب است . (این فعل یک مصدر بیش ندارد).
ترجمه مقاله