ترجمه مقاله

پنجاب

لغت‌نامه دهخدا

پنجاب . [ پ َ ] (اِخ ) (معبر..) این پنجاب چنانکه از مواضع مختلفه ٔ این کتاب (تاریخ جهانگشای تألیف علاءالدین عطاملک بن بهاءالدین محمد جوینی ) معلوم میشود معبری بوده است از جیحون در حدود بلخ و ترمد و نام این موضع مکرّر در تضاعیف این کتاب برده شده است از جمله در ج 1 ص 113 و ج 2ص 111، و ورق 93 ب و ابن الاثیر گوید (ج 12 ص 241): «لماملک الکفّار سمرقند عمد جنگزخان لعنه اﷲ و سیر عشرین الف فارس و قال لهم اطلبوا خوارزم شاه این کان ولو تعلّق بالسّماء... فلّما امرهم جنگزخان بالمسیر سارواو قصدوا موضعاً [ من جیحون ] یسمی فنج آب و معناه خمس میاه فوصلوا الیه فلم یجدوا هناک سفینة الخ ». و در جهان نامه که کتابی است در معرفت بلدان مؤلف در سنه ٔ 665 هَ . ق . و نام مصنّف آن درست معلوم نیست گوید(نسخه ٔ پاریس ورق 191): «جیحون خوارزم ... منبع این جیحون از بلاد وَخان باشد از کوههای تبت و بر حدود بدخشان بگذرد پس بحدود ختلان و وخش پنج آب دیگر بزرگ بدوپیوندد و آن موضع را پنج آب خوانند و از سوی قبادیان همچنین آبها بدو پیوندد و بحدود بلخ بگذرد و به ترمد آید آنگاه به کالف آنگاه به وم آنگاه به آمو تا به خوارزم رسد آنگاه به بحریه ٔ جند و خوارزم ریزد. (ازحواشی علامه ٔ قزوینی بر ج 2 جهانگشای جوینی ص 108).
ترجمه مقاله