پنج روزلغتنامه دهخداپنج روز. [ پ َ ] (اِ مرکب ) کنایه است از مدت اندک چنانکه گویند دنیا پنج روز است : گل همین پنج روز و شش باشدوین گلستان همیشه خوش باشد.سعدی .