ترجمه مقاله

پنج پایک

لغت‌نامه دهخدا

پنج پایک . [پ َ ی َ ] (اِ مرکب ) پنج پا. پنج پایه . خرچنگ . سرطان : غوک با پنج پایک دوستی داشت . (کلیله و دمنه ). || (اِخ ) برج سرطان . و نیز رجوع به پنج پایه شود.
ترجمه مقاله