پند گرفتن
لغتنامه دهخدا
پند گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) عبرت گرفتن . تذکیر. اتّعاظ. (تاج المصادر بیهقی ). اعتبار. مُتَّعظَ شدن . تذکّر. (منتهی الارب ) :
پند گیر از مصائب دگران
تا نگیرند دیگران ز تو پند.
پند گیر از مصائب دگران
تا نگیرند دیگران ز تو پند.
سعدی .