ترجمه مقاله

پنهان گشتن

لغت‌نامه دهخدا

پنهان گشتن . [ پ َ / پ ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) نهان شدن . مستور، مخفی ، پوشیده گردیدن . تغریب . (منتهی الارب ) :
گر از چشم سرت گشته ست پنهان
بچشم عقل در هست او مُشهَّر.

ناصرخسرو.


رویش اندر میان ریش تو گفتی
پنهان گشته است زیر جغبت کفتار.

نجمی .


و رجوع به پنهان گردیدن و پنهان شدن شود.
ترجمه مقاله