پهلونشینلغتنامه دهخداپهلونشین . [ پ َ ن ِ ] (نف مرکب ) مصاحب و مقرب . (آنندراج ). یار. همدم : آیینه دار روی تو شرم و حیا بسست پهلونشین سرو تو بند قبا بسست .صائب .