پهلو گرفتنلغتنامه دهخداپهلو گرفتن . [ پ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) (...کشتی )، بساحل پیوستن آن . بکران آب آمدن آن . بساحل آمدن آن : کشتی خاص خلیفه پو گرفت در کران اندر زمان پهلوگرفت .دهخدا.