ترجمه مقاله

پهن دوش

لغت‌نامه دهخدا

پهن دوش . [ پ َ ] (ص مرکب ) دارای دوشی پهن . دارای کتفی عریض . پهن شانه : بعد از مکتفی خلیفه برادر وی مقتدر پسر معتضد نام وی جعفر بود و کنیت وی ابوالفضل که مادر وی کنیزکی بود رومی نیکوروی ... مردی بود... نیکوروی بلندبینی پهن دوش کوتاه ران . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).
ترجمه مقاله