ترجمه مقاله

پودنه

لغت‌نامه دهخدا

پودنه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) قسمی گیاه معطّر از احرار بُقول شبیه به نعناع در تداول امروزی . و در قدیم پودنه بمعنی نعنع و نعناع ، (دهار) و پودنه ٔ بستانی مستعمل بوده است . و این گیاه را که امروز پودنه میخوانیم در قدیم پودنه لب جوی و پودنه ٔ جویباری (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) و نعناع وحشی میگفتند. پود. پونه . پونا. غاغعه . حَبْق . حَبْق الماء. غاغ . پودینه . حَبْق التمساح . و معرّب آن فَوتنج و فودنج است . نّمام . نعنع الماء. فودنج النهری . کوهینه . غلیجن . جلنجوجة. جلنجویة. صعترالفرس . سعتر فارسی . فلیه . راقوته . پودنگ و آن از نوع سیسنبرهاست .
- امثال :
مار از پودنه بدش می آید پودنه در لانه اش سبز میشود .
در بعض کتب ضومران و ضیمران را مترادف پودنه آورده اند و صحیح نیست ضومران و ضیمران شاهسفرم است که آن را ریحان دشتی و ریحان فارسی نیز نامند. رجوع به ضومران شود.
ترجمه مقاله