ترجمه مقاله

پورمند

لغت‌نامه دهخدا

پورمند. [ م َ ] (ص مرکب ) صاحب پسر. (انجمن آرای ناصری ) (جهانگیری ). صاحب برهان گوید: صاحب فرزند و عیالمند را گویند. || (اِ) با ثانی مجهول نام گیاهی است خوشبو. (برهان ) (جهانگیری ).
ترجمه مقاله