ترجمه مقاله

پوزش آوردن

لغت‌نامه دهخدا

پوزش آوردن . [ زِ وَ دَ ] (مص مرکب ) پوزش کردن :
ز گفتار او پوزش آورد پیش
بپیچید از آن بیهده رای خویش .

فردوسی .


ز دیدار تو شرم دارم همی
بدین کرده ها پوزش آرم همی .

اسدی .


رجوع به پوزش شود.
ترجمه مقاله