پوزش انگیختنلغتنامه دهخداپوزش انگیختن . [ زِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) پوزش آوردن : سران سپه پوزش انگیختندهمه در قفایش درآویختند. امیرخسرو.رجوع به پوزش شود.