ترجمه مقاله

پوزه بند

لغت‌نامه دهخدا

پوزه بند. [ زَ / زِ ب َ ] (اِ مرکب ) آلتی که بر دهان حیوان چون اسب و خر و گاو و گوساله وگوسفند و سگ و امثال آن بندند تا زیان بکشت نرسانندیا نگزند یا آواز نکنند و یا بیش از حد پستان مادر نمکند. پوزبند. بتفوزبند. دهن بند. کمام : تو باک مدار که ما آن چنانکه بستان ترا سبز کردیم همه ٔ چرندگان را پوزه بند بربستیم . (از نامه ٔ سنائی بعمرخیام ). فدام ؛ بتفوزبند گاوان . (منتهی الارب ). || لویشه . و لبیشه .
ترجمه مقاله