ترجمه مقاله

پوستین پیرای

لغت‌نامه دهخدا

پوستین پیرای . (نف مرکب ) پوستین دوز. فراء. واتگر :
بخارپشت نگه کن که از درشتی موی
به پوست او نکند طمع پوستین پیرای .

کسائی .


|| و انوری در بیت ذیل از پوستین پیرای معنی مؤدب و مهذب یا عذاب دهنده و شکنجه کننده خواسته است :
گر حسودت بسیست عاجز نیست
اژدها از جواب مارافسای ...
بشب و روزشان سپار که نیست
زین نکوتر دو پوستین پیرای .

انوری .


ترجمه مقاله