ترجمه مقاله

پوست خرکن

لغت‌نامه دهخدا

پوست خرکن . [ ت ِ خ َ ک َ ] (نف مرکب ) آنکه پوست خر مرده کند. || اندک بین . خردک نگرش . طماع . خام طمع. تنابذیست مردم همدان را و مراد از آن طمع و اندک بینی است . لقب زشتی که مردم دیگر شهرها به اهل همدان دهند.
ترجمه مقاله