پولادسم
لغتنامه دهخدا
پولادسم . [ س ُ ] (ص مرکب ) که سمی سخت دارد :
سیه چشم و بور ابرش و گاو دم
سیه خایه و تندو پولادسم .
چنان تاخت ارغون ؟ پولادسم
که در گنبد از گرد شد ماه گم .
سیه چشم و بور ابرش و گاو دم
سیه خایه و تندو پولادسم .
فردوسی .
چنان تاخت ارغون ؟ پولادسم
که در گنبد از گرد شد ماه گم .
اسدی .