ترجمه مقاله

پژ

لغت‌نامه دهخدا

پژ. [ پ ُ ](اِ) برف ریزها که از شدت هوای سرد مانند زرک از آسمان بریزد. (برهان قاطع). پشک و شبنم که بر زمین افتد. سقیط. (منتهی الارب ). بشک . جلید.صقیع. || چوبی باشد زرد که بدان مداوا کنند و آن را بعربی وج خوانند . (برهان قاطع).
ترجمه مقاله