ترجمه مقاله

پیاله

لغت‌نامه دهخدا

پیاله . [ ل َ ] (اِخ ) نام برده ٔ وفادار و فداکار شاهزاده قورقود برادر سلطان سلیم خان . وی در معیت مخدوم خود بتکه گریخت و در آنجا گرفتار و به بروسه تبعید شد و پس از کشته شدن مولایش مجاورت آرامگاه ویرا بدو سپردند و بقیت عمر در سر مزار مولای محبوب خود بتضرع و زاری گذراند. (قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله