ترجمه مقاله

پیرمحمد

لغت‌نامه دهخدا

پیرمحمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن جهانگیربن امیرتیمور گورکان (امیرزاده ) نواده ٔ تیمور و جانشین و ولیعهد وی . (رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 صص 426 - 566 شود). و صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پسر غیاث الدین جهانگیر و نوه ٔ تیمور لنگ حسب الامر جد خود بهندوستان لشکرکشی و ملتان را ضبط کرد. پدرش اکبر اولاد تیمور بود و در ایام حیات جدش درگذشت . تیمور وی را به ولیعهدی تعیین کرد، اماپیرمحمد در موقع وفات جدش در قندهار بود و لذا از پادشاهی محروم شد و پسرعمویش سلطان خلیل بن امیرانشاه در سمرقند حضور داشت فرصتی را غنیمت شمرد و تخت و تاج را تصاحب کرد، پیرمحمد بطلب حق سلطنت با لشکر بسوی سمرقند آمد، اما در بلخ مغلوب گردید و بسال 809 هَ . ق . بدست پیرعلی تاز یکی از امراء خود بقتل رسید.
ترجمه مقاله