پیروزنام
لغتنامه دهخدا
پیروزنام . (ص مرکب ) دارای نامی با ظفر و کامیابی قرین :
که پیروزنامست و پیروزبخت
ازو سربلندست دیهیم و تخت .
که پیروزنامست و پیروزبخت
همی بگذرد کلک او بر درخت .
که پیروزنامست و پیروزبخت
ازو سربلندست دیهیم و تخت .
فردوسی .
که پیروزنامست و پیروزبخت
همی بگذرد کلک او بر درخت .
فردوسی .