ترجمه مقاله

پیروس

لغت‌نامه دهخدا

پیروس . (اِخ ) پسر آشیل . از قهرمانان مشهور دربندان ِ تروا. وی در سال دهم محاصره در عنفوان شباب جویای نام آمد و روانه ٔ میدان جنگ گردید فیلوکتت را از لیمنی پس گرفت ، اوریپیل پسر تلف را برابر تروا بقتل رسانید و بنام و خاطره ٔ این پیروزی یک نوع رقص با اسلحه موسوم به پیریک ایجاد کرد. وی برای فریفتن و غافل گیر کردن تروائیها در اندرون اسب چوبین پنهان شد و در موقع ضبط و تسخیر شهر با کمال بی رحمی با مردم رفتار کرد، پولیت و پریگام را در پرستشگاه ذبح کرد، استیانافس را از فراز قله ای بزیر انداخت ، پولیکسنه را در روی مزار پدرش قربان کرد، آندروماخ زوجه ٔ هکتور جزو غنائم و اسراء وی بود، او را کنیز خود ساخت ، با هرمیون ازدواج کرد و در حین عودت در اپیر یعنی درمنطقه ٔ طوسقه از آرناؤدستان دولت کوچکی تأسیس کردو سرانجام بدست اورست که قبل از وی هرمیون را خواستگاری کرده بود بقتل رسید. نیز رجوع به پیرهوس شود.
ترجمه مقاله