ترجمه مقاله

پیر بی خواب

لغت‌نامه دهخدا

پیر بی خواب . [ رِ خوا / خا ] (اِخ ) گویا مرشدی یعنی پیشوای طریقتی و شیخی از شیوخ صوفیه بوده است که هیچ نمی خفته است . پیری افسانه ای که هیچ نمی خفته است . || (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در تداول فارسی بکسی که دیر یا کم خسبد خاصه اطفال گویند پیر بیخوابست ؛ مثل پیر بی خواب ، تشبیهی است مبتذل ، آنکه کم خسبد. آنکه بسیار بیدار ماند. آنکه کم بخواب رود. که دیر می خسبد.
ترجمه مقاله