ترجمه مقاله

پیر خرد

لغت‌نامه دهخدا

پیر خرد. [ رِ خ ِرَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عقل . عقل کل . فرد کامل . مرد هنر. (آنندراج ). مرد دانا و عاقل :
درین چمن که گلش پیش خیز صبحدم است
بشرع پیر خرد خواب صبح عصیان است .

دانش (از آنندراج ).


ترجمه مقاله