ترجمه مقاله

پیزون

لغت‌نامه دهخدا

پیزون . [ زُ ] (اِخ ) مردی صاحب اقتدار و با حسن اخلاق بود. گالبه وی را بمعاونی برگزید و سپس به امپراطوری رسید ولی فقط پنج روز از این مقام برخوردار شد، پرتوریانها بتحریک اوتو ویرا با گالبه از میان برداشتند. رجوع به کلمه ٔ پیسون در قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله