ترجمه مقاله

پیس شدن

لغت‌نامه دهخدا

پیس شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دورنگ شدن . ابلق گشتن . خلنگ گردیدن . || به بیماری برص مبتلی گشتن .
ترجمه مقاله