ترجمه مقاله

پیس کردن

لغت‌نامه دهخدا

پیس کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خلنگ کردن . دورنگ و ابلق ساختن . || ابراص . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله