ترجمه مقاله

پیشدار

لغت‌نامه دهخدا

پیشدار. (نف مرکب ) دارای پیش . || دارای ضمه . || ماما. قابله . (زمخشری ). مام ناف . پیش نشین . || (اِ مرکب ) حربه ای باشد بسیار بزرگ که از آهن و فولاد سازند و بر آن حلقه های چهار گوشه هم از فولاد تعبیه کنند و بدان خوک و گراز کُشند. (برهان ). نیزه ٔ دسته ستبر و کوتاه که بدان خوک و گراز کشند. حربه ای باشد که از آهن و فولاد بسازند بر صورت نیزه و کوتاه تر از آن و چون بشکار خوک و گراز روند خوک بر ایشان حمله کندآنرا بر پیشانی گراز فرو کنند چنانکه نتواند پیش آمدن . و سپس او را با شمشیر و دشنه کشند. (آنندراج ).
ترجمه مقاله