ترجمه مقاله

پیش آهنگ

لغت‌نامه دهخدا

پیش آهنگ . [ هََ ] (اِ مرکب ) پیشاهنگ . (از: پیش و آهنگ ، بمعنی کش و کشنده ) پیشرو قافله و کاروان و لشکر. آنکه پیش پیش لشکر و قافله رود. (غیاث ). مقدمة. (دهار). آنکه زودتر از دیگر کاروانیان یا لشکریان روی به راه نهدو آن اعم است از آدمی یاستور و جز آن . آن استر یا اشتر یا چهار پای بارکش که پیشاپیش رود و هر حیوانی که سرگروه و پیشرو نوع خود باشد. (برهان ) :
الا یا خیمگی خیمه فروهل
که پیش آهنگ بیرون شد ز منزل .

منوچهری .


برفتن باز می کوشم چه سود است
نیابم ره که پیش آهنگ دوداست .

نظامی .


دگر ره بود پیشین رفته شاپور
به پیش آهنگ آن بکران چون حور.

نظامی .


چونکه گله باز گردد از ورود
پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.

مولوی .


محمول پیش آهنگ را از من بگو ای ساربان
تو خواب میکن بر شتر تا بانگ میدارد جرس .

سعدی .


ره خوابیده در دامان این صحرا نمی ماند
مرا گر کاروان سالار پیش آهنگ گرداند.

صائب .


شانی ! از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی ست
در قطار بُختیان عشق پیش آهنگ باش .

شانی .


نخراز؛ بز پیشرو گله و رمه ٔ گوسفندان و عرب کراز گویند. (برهان ). نهاز؛ پیش آهنگ رمه . مئم ؛ پیش آهنگ شتران قافله . (منتهی الارب ). || پیشاهنگ . نام دسته ای از جوانان که به تربیتی خاص و مرامی مخصوص پرورش یافته باشند. الکشافه . رجوع به پیش آهنگی شود.
ترجمه مقاله