ترجمه مقاله

پیش راندن

لغت‌نامه دهخدا

پیش راندن . [ دَ ] (مص مرکب ) بجلوراندن . حرکت دادن بسوی مقابل . بجانب مقابل روان ساختن . هدایت کردن چیزی یا کسی بسوی مقابل :
تو مرا بگذار زین پس پیش ران
حد من این بود ای سلطان جان .

مولوی .


ترجمه مقاله