پیش قطار
لغتنامه دهخدا
پیش قطار. [ ق َ ] (اِمرکب ، ص مرکب ) شتریکه پیش از دیگران بقطار رود. (آنندراج ). نخستین شتر از شتران قطار کرده :
هرسر مو کوکب خورشیدچهر
ناقه مگو پیش قطار سپهر.
بقادری که بدریای بیکران سخن
مرا بر اشترک موج کرد پیش قطار.
هرسر مو کوکب خورشیدچهر
ناقه مگو پیش قطار سپهر.
وحید (در تعریف ناقه ).
بقادری که بدریای بیکران سخن
مرا بر اشترک موج کرد پیش قطار.
زلالی .