ترجمه مقاله

پیش مردن

لغت‌نامه دهخدا

پیش مردن . [ م ُ دَ ] (مص مرکب ) فدا شدن کسی را. قربان او گردیدن . برخی ِ او گشتن . برخی ِ جان او شدن :
نه هر کس پیش میری ، بیش میرد
بدین سختی غمی در پیش گیرد.

نظامی .


سرو من خوش میخرامی پیش بالا میرمت
ماه من خوش میروی کاندر سراپا میرمت .

سعدی .


برخی جانت شوم که شمع فلک را
پیش بمیرد چراغدان ثریا.

سعدی .


ترجمه مقاله