ترجمه مقاله

پیغونژاد

لغت‌نامه دهخدا

پیغونژاد. [ پ َ / پ ِ ن ِ ] (ص مرکب ) از نژاد پیغو. ملک و امیر قسمتی از ترکستان :
گو گرد کش نیزه اندر نهاد
بر آن نره دیوان پیغو نژاد.

دقیقی .


دبیرش مر آن نامه را برگشاد
بخواندش بر آن شاه پیغو نژاد.

دقیقی .


اما صحیح کلمه یبغو است . رجوع شود به پیغو و یبغونژاد.
ترجمه مقاله