ترجمه مقاله

پیف

لغت‌نامه دهخدا

پیف . [ پیف ف ] (اِ صوت ) پیفه . کلمه ای است کراهت نمودن از بوی بد را. صوتی ، نمودن کراهت از بوی ناخوشی را. صوتی که گاه کراهت از بوی بداداکنند. کلمه ای نمودن اکراه را از بوئی عفن . صوتی که از آن نفرت و کراهت از استشمام بوئی بد نمایند.
ترجمه مقاله