ترجمه مقاله

پینه کردن

لغت‌نامه دهخدا

پینه کردن . [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) وصله کردن . پهرو کردن . در پی کردن . || سخت شدن سینه یا زانوی شتر از بسیاری سوده شدن بر زمین و درشت و سخت گردیدن پوست دست یا پا یا پیشانی یا زانوی آدمی از کثرت کار :
یک مشت در کارم از کینه کرد
که همچون شتر سینه ام پینه کرد.

یحیی کاشی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله