ترجمه مقاله

پیواز

لغت‌نامه دهخدا

پیواز. [ پی ] (اِ) اجابت بود یعنی پاسخ دادن . (اوبهی ) (فرهنگ اسدی نخجوانی ) :
به اومید رفتم بدرگاه اوی
امید مرا جمله پیواز کرد.

بهرامی .


خداوندا دعایم باز پیواز
منم بیچاره و درمانده اهواز.

استاد لطیفی (از شعوری ).


رجوع بماده ٔ ذیل شود. (ظاهراً مصحف «پتواز» است ). و نیز رجوع به برهان قاطع چ معین ص 368 ح 7 شود.
ترجمه مقاله