ترجمه مقاله

پیچاپیچ

لغت‌نامه دهخدا

پیچاپیچ . (ص مرکب ) پیچ پیچ . پرپیچ . حلزونی . خم درخم . پیچ درپیچ . خم اندرخم . پیچی بر پیچی . سخت پیچیده . با پیچ و خمهای بسیار. پیچدار و پیچیده . (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) :
بده دنیی مکن کز بهر هیچت
دهد این چرخ پیچاپیچ پیچت .

نظامی .


ز پیچاپیچ آن شب گر دهم شرح
دو زلفش را دو رخ دادن توان طرح .

امیرخسرو.


- وقت پیچاپیچ ؛گاه سختی :
تا بدانی که وقت پیچاپیچ
هیچکس مر ترا نباشد هیچ .

سنائی .


ترجمه مقاله